بازگشت

در مدح روضه حضرت عباس


عليه التحية و الثنا [1]
در زمان پادشاه عدل پرور زان که زد

پادشاه قدر او در سده گردون لوا
زيب ديهيم و نگين فتحعلي شاه آنکه باز

کرد بر روي جهان الطافش ابواب عطا
گرچه يابد سرعت و هم از حدود آيد فزون

پاي او بر اوج اجلالش نه بيند منتها

کبک را در مأمن امنش عجب چندان نبود

بود اگر از عدل وي در خوابگاه باز جا
ملجأ حجاج دوران آنکه در دورش کند

آهوان در منزل شير دژم دايم چرا
زائران را درگه اين سوي طوبي رهنمون

واردين را سده ي او در جنان بين رهنما
دايم آنجا قدسيان را جا پس کسب شرف

نه چو دربانان پي دربانيش دارند جا
زان بلند ايوان که رشک آسمان آمد مگر

در زمين کربلا از نو سپهري شد بپا
مه کند کسب ضياء از قبه ايوان اوي

چون بجويد چهره مرآت بي صيقل جلا
با نکويي صفه از صفه ي اين خلد بين

و از لطافت گرد اين درگاه چون آب بقا
طالع ميمون باني اين که خلدآسا چنين

زيب ديد از امر او اين بارگاه عرش سا








دور اگر از آن شده اما مدام آن را بدل

زائري زين آستان بين چاکري ز آل عبا





هر که رو آورده آنجا کام او حاصل شود

هر کسي آمد بآن در دايم اميدش روا


طائفان مرقدش آسوده دان ز آمال دهر

زائران در گهش ايمن به بين از هر بلا


چون بحکم بانيش بنياد معمار قدر

کرده اين دلکش بناي دلگشاي جانفزا


زد رقم کلک «سحاب» از بهر آن اين قطعه را

از عدد مصراعي از اين منتهي سال بنا





پاورقي

[1] اين قطعه را دوست فاضل و محقق ارجمند حضرت مهدي صدري کاشاني از نسخه خطي خود رونويس و در اختيار ما قرار دادند که بدينوسيله از محبت ايشان سپاسگزاريم.


سحاب اصفهاني