بازگشت

حاصل زندگاني من


به هنگام پيري مرانم ز پيش

كه صرف تو كردم جواني خويش

الا اي جگر گوشه ي فاطمه

كه بردي دلِ اهل دل را همه

كي ام من؟ كه باشم هوادار تو

هوادار تو هست دادار تو

من از كودكي عاشقت بوده ام

قبولم نما، گرچه آلوده ام

به عشق تو هر كس كه منسوب شد

اگر بود بد، عاقبت خوب شد

غمت حاصل زندگانيّ من

به راه تو طي شد جوانيّ من

من از ريزه خواران خوان تو ام

اگر چه بدم، ميهمان تو ام

ز در راندگانت حسابم مكن

گدايم، كرم كن، جوابم مكن

به كوي وفا آشيانم بده

سگ خانه ام استخوانم بده

مبادا براني مرا از درت

به بازوي بشكسته ي مادرت

علي انساني