بازگشت

تفسير عشق


من آمدم در كربلا

جان هديه ي جانان كنم

تا در مناي عاشقان

مردان دين قربان كنم

همراه خود بهر فدا پير و جوان آورده ام

بهر شهادت كودك شيرين زبان آورده ام

بهر اسارت خواهران مهربان آورده ام

تا عشق را تفسير با خون فداكاران كنم

من خيمه گاه عشق را از مركز وحي خدا

آورده ام برپا كنم در سرزمين نينوا

تا در بر ظلم و ستم فرمان حق آرم به جا

كاخ ستم را بر سر مستكبران ويران كنم

گر قطع گردد از بدن دست امير لشكرم

افتد اگر در خاك و خون جسم علي اكبرم

گردد اگر از تن جدا در ظهر عاشورا سرم

هيهات اگر سازش دمي با دشمن قرآن كنم

سازند اگر اين كوفيان اعوان و انصارم شهيد

يا در برم غلطد به خون جسم علمدار رشيد

گر رأس خونينم رود در مجلس شوم يزيد

با آن سر دور از بدن آيات حق عنوان كنم

دستم اگر برّد ز تن بعد از شهادت ساربان

گر جانب كوفه برند اهل و عيالم را خسان

همراهشان سرهاي ما بر نوك نيزه خون چكان

با خطبه هاي زينب خود كوفه

را لرزان كنم



سوداگر عشق خدا سرباز كوي دلبرم

اين كاروان را جانب مقصود و مقصد مي برم

ثار الهم وجه الهم پور شجاع حيدرم

با رزم خود در كربلا آفاق را حيران كنم



بر ذات حق دلبسته ام سير الي الله بايدم

سرو گلستان علي آرام جان احمدم

بگذشتم از جان پشت پا بر عالم دنيا زدم

تا با قيامم مضمحل آل ابوسفيان كنم

****

با دوست پيمان بسته ام مستانه در روز الست

خود پرچم آزادگي از ابتدا دارم به دست

در مذهب و در مكتب و قاموس من نبود شكست

پويم طريق انبيا روشن ره انسان كنم

****

گر با نثار خون من برپا شود دين خدا

باشيد بهر كشتنم آماده اي شمشيرها

بهر شهادت آمدم سوي ديار كربلا

تا بر سر نيزه تلاوت آيه ي قرآن كنم

****

من شير عشق از پنجه ي ختم رسل نوشيده ام

بهر بقاي دين حق با جان و دل كوشيده ام

با اين هدف پيراهن عزت به تن پوشيده ام

تا پرچم خونين بپا در صحنه ي دوران كنم

****

هر كس نمايد پيروي از مشي و از گفتار من

در هر مكان و هر زمان باشد معين و يار من

نامش بماند جاودان در دفتر و طومار من

صد چون معلّم در ديار عشق سرگردان كنم