بازگشت

بضعة الرسول


بر حربگاهچون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغلهدر شش جهت فکند
هم گريه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهويي از دشت پاکشيد
هرجا که بود طايري از آشيان فتاد
شد وحشتي که شور قيامت به باد رفت
چونچشم اهل بيت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم هاي کاريتيغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان
بر پيکر شريف امام زمانفتاد
بي اختيار نعره ي هذا حسين زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد
پسبا زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدينه کرد که يا ايهاالرسول

محتشم کاشاني