بازگشت

بانگ ناله



هنوز خاطر ليلا ز غم پريشانست

مگر که کاکل اکبر به نيزه افشانست
هنوز کرب و بلا تا کمر نشسته به خون

به خون چو پيکر سبط رسول غلطانست
هنوز چشم شفق بهر حلق اصغر او

به جاي اشک همي خون ناب گريانست
هنوز مي چکد از جبهه بر رخ عباس

عرق ز شرم که لعل سکينه عطشانست
ز بانگ ناله ي اطفال تشنه کام حسين

هنوز فاطمه در کاخ عرش گريانست
اگر به خاک شهيدان ز چشم دل بيني

هنوز از اثر خونشان گلستانست



عندليب کاشاني