بازگشت

اسلم بن عمرو غلام حسين بن علي


أسلم از خدمتگزاران حضرت حسين (عليه السلام) بود، پدرش ترک بوده و پسر او که عبد مکاتب [1] بود اسلام آورد. مورخين و ارباب مقاتل مي نويسند: اسلم به ميدان جنگ رفت و اين رجز را مي خواند:


اميري حسين، و نعم الأمير

سرور فؤاد البشير النذير


امير من حسين است و چه نيکو اميري است او مايه ي سرور و شادي قلب پيامبر بشارت دهنده و ترساننده مي باشد.

او پس از رجز خواني جنگيد تا اين که به شهادت رسيد، وقتي که روي زمين افتاد حسين (ع) به بالينش رسيد در حالي که، هنوز رمقي داشت ديد به حضرت اشاره مي کند حسين (ع) او را در آغوش گرفت و صورت بصورتش گذاشت او لبخند زد و گفت: کيست مثل من؟ در صورتي که حسين (ع) صورت به صورتم گذاشته است، آن گاه روح از بدنش پرواز کرد روحش شاد باد!


پاورقي

[1] مکاتب، برده‏اي است که با مولاي خود قرار کتبي منعقد مي‏سازد تا پس از چندي از بردگي آزاد گردد.